وقتی روحانی گریه کرد
انعکاس مهمترین اخبار، رویدادها و اظهارنظرها پیرامون موضوعات مختلف؛ با ما همراه باشید با «کوچه پسکوچههای مجازی».
**بیژن زنگنه، وزیر نفت با اشاره به تأثر روحانی پیرامون یک رویداد ناگوار، گفت: چند روز پیش آقای روحانی گفت یکی از وزیران پیشین آمد پیش من و به من گفت که من رفتم امارات و خواهش کردم و یک مقدار پول از آنها گرفتم و آوردم ایران، آقای روحانی گفتند ایشان وقتی که رفتند من نشستم و گریه کردم که کشور ما به کجا رسیده که وزیر ما باید برود و از یک شیخ اماراتی خواهش بکند که چهار قران پول به ما بدهد برای امور جاری کشور؛ این عزت ماست؟ واقعیت یا سیاه نمایی، مسئله این است! -کمرنگ شدن عزت ملی گریه هم داره؛ وقتی یو سی اف اصفهان رو بستند اشکمون خشک شد. -عزیز دلمون بعد از این؛ روحانی، به موقع این کپسول اشک آور رو ترکوندند و اشکی ریختندها! -به نظر شما چه شد که روحانی اینجور داره اشک میریزه؟ کلیدش رو گم کرده؟ خاک تو چمشاش رفته؟ تو گوشیش (عابدینی) چیزی بهش گفتن؟ دلش به حال مردم میسوزه؟ -رونوشت به روحانی؛ ستارخان نوشته بود: من هیچ وقت گریه نمیکنم چون اگه اشک میریختم آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران زمین میخورد... اما تو مشروطه دو بار اون هم تو یه روز اشک ریختم حدود 9 ماه بود تحت فشار بودیم... بدون غذا، بدون لباس از قرار گاه اومدم بیرون، چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش، دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست پا رفت به طرف بوته علف، علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشهها رو خوردن؛ با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش میده و میگه لعنت به ستارخان که مارو به این روز انداخته؛ اما... مادر کودک اومد طرفش و بچش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم؛ اونجا بود که اشکم در اومد.